سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلوتگاهی برای شعرها، ترانه ها و داستان هایم ! می نویسم و گاه گاه تقسیمش می کنم با دیگران..

شوی لباس داریم...

صدای آیفون بلند شد. تصویر دخترک زیبایی که موهایش را فشن کرده بود توی قاب ظاهر شد. تعجب کردم. ما از این آشناها نداشتیم.

-بله؟

-سلام خانوم

-سلام. بفرمایید

-ما توی خون مون شوی لباس گذاشتیم. پلاک 35. طبقه ی اول. تا نیم ساعت دیگه شروع میشه.اگه مایل بودین تشریف بیارین.قیمتامون نصف جاهای دیگه ست.

-جنساتون مال کجاست؟

-ترکیه، دبی، چین.

-جنسای چینی که همش بنجله.

- برای هر سلیقه ای داریم. ترکامون عالیه.

-چی هست؟

-شلوار و کاپشن جین ، مجلسی، کفش ، لوازم آرایش..

-مطمئن باشم که جنسش خوبه؟ چه رنگایی دارین حالا؟

-طیف رنگ امسالو داریم.هم کرم قهوه ای هم قرمز صورتی.

-من سایزم بزرگه ها... دو ایکس لارجم! دارین؟

-بله،‌یک سری از کارامون سایز بزرگه.

-باید فکرامو بکنم.... راستش فکر که می کنم می بینم منکه جایی نمیرم که احتیاج به لباس نو داشته باشم... نه... مرسی. همه چی دارم. چیزی نمی خوام.

گوشی را می گذارم. تصویر دخترک توی سیاهی صفحه مانیتور محو می شود.

اسفند 1389

 


+تاریخ چهارشنبه 90/6/30ساعت 9:49 صبح نویسنده پروانه سراوانی | نظر