انگشتهایم روی کلید(U) گیر می کند هربار
هزار بار هم که شروع به نوشتن کنم
باز ترا
تکرار می کنم
در حیرتم...
صفحه کلید من
دیرگاهی است فارسی تایپ می کند!
کلاف انتظار را می شکافم
پشت پلک های بسته ی پنجره!
در هراسم از همه ی اتفاق های ناگوار جهان
که تو را در خود ببلعد
نکند دیگر نبینمت...
می ترسم...
می ترسم...
.
.
دویاره شعر انتظار می بافم!