سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلوتگاهی برای شعرها، ترانه ها و داستان هایم ! می نویسم و گاه گاه تقسیمش می کنم با دیگران..

ته چشم هایم

دخترکی است هنوز

که مادرش را می خواهد

آغوشش را

زانویش را

دستش را...

خسته شدم

از بس مادر بودم

برای گلهای باغچه

برای لاک پشت پسرم

برای گربه های پارکینگ...

دلم یک صبحانه ی عجولانه می خواهد

توی تخت بچگی هایم

با چشم های نیم باز

و موهای آشفته!!


+تاریخ جمعه 90/2/23ساعت 7:32 صبح نویسنده پروانه سراوانی | نظر

تمام ارتش جهان

 

به چه کارم می آید...

 

وقتی تو با من

 

سر جنگ داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟


+تاریخ سه شنبه 90/2/6ساعت 8:27 صبح نویسنده پروانه سراوانی | نظر